عید قربان و ماه فروردین


هر دو با یک دگر شدند قرین

شد مصلی از آن چو چرخ بلند


شد گلستان ازین چو خلد برین

آن زمین لانه رنگ کرد از خون


وین پر از لاله کرد روی زمین

راغ از آن پر عقیق و مرجان شد


باغ از این پربنفشه و نسرین

زینت و منبرست زینت آن


نرگس و سوسن است تحفهٔ این

جشن آن هست در عرب سنت


جشن این هست در عجم آیین

هر دو تا جاودان همی خواهند


عز و پیروزی معزالدین

ناصر ملت و معین امام


آنکه یزدانش ناصرست و معین

شاه سنجر که زخم خنجر او


بشکند پشت و یال شیر عرین

پدر و جد او کجا کردند


آنکه او کرد بر در غزنین

برتر از خسروان پیشین است


گرچه او هست شاه باز پسین

آن دلیری که او به زابل کرد


مرتضی کرد در صف صفین

بر دل سرکشان کشید کمان


بر صف دشمنان گشاد کمین

خصم را کرد خستهٔ پیکان


پیل را کرد کشته ی زوبین

پار اگر فتح زابلستان کرد


کند امسال فتح قسطنطین

ببرد خواب قیصر و فغفو ر


هیبت تیغ او به روم و به چین

ور ببیند نشان او در خواب


روی فغفور چین شود پر چین

خشم او آتشی زبانه زنان


بفروزد همی ز ماء معین

همچو کوه است اسب او لیکن


باد گردد چو بر نهندش زین

آن زمان در زمانه خوانندش


شاه آتش نشان باد نشین

تا ز تمکین کردگار جهان


باشد او در مکان ملک مکین

در مکان شرف مکین گردد


هر که را رای او کند تمکین

صلتش در ترازوی گردون


گر بسنجند بشکند شاهین

در دل اختران زند منقار


گر بپرد ز دست او شاهین

صدف و نافه از مدایح او


گوهرآگین شدند و مشک آگین

باد عفوش همی گشاده کند


آب حیوان ز آذر برزین

زین قبل طبع و کلک مادح او


هست پر مشک ناب و در ثمین

ای چو جد و پدر به سلطانی


از سلاطین روزگار گزین

ساه غزنین و خان ترکستان


دل به شکر تو کرده اند رهین

چون تو لشکرکشی کشد زنشاط


بخت عالی علم به علیین

هرکه کین تو دارد اندر دل


از دلش روزگار توزد کین

وانکه از تیغ تو شود در خواب


نیز سر برندارد از بالین

شرح اخبار شاهنامهٔ توست


علم جامهٔ شهور و سنین

خاتم دولت تو را زیبد


آسمان حلقه و ستاره نگین

جود تو هست دست میکائیل


فر تو هست پر روح امین

سخنانت به وحی ماند راست


که خدایت همی کند تلقین

چون به بزم و به رزم گیری تو


جام و شمشیر در یسار و یمین

مرغوا بر ولی شود مروا


آفرین بر عدو شود نفرین

نامهٔ تو چو نعل زرین است


شکل پروین چو کوکب سیمین

نعل اسبان و کوکب سپرت


باد همواره از مه و پروین

همه روزت جو عید اضحی باد


همه سالت چو ماه فروردین

بهرهٔ دشمنانت باد دو جای


زین جهان سجن و زان جهان سجین

از خلایق تو را دعای به خیر


آن دعا را ز اختران آمین